چه روزگاری بود من افتاده بودم بین یه مشت عرق خور ادم جرات هم نمیکرد چیزی بگه
احمقها سواد دینی نداشتند بعد حس میکردند تفکر برترند و هر کس دین داره مشکل داره
چه روزگاری بود من افتاده بودم بین یه مشت عرق خور ادم جرات هم نمیکرد چیزی بگه
احمقها سواد دینی نداشتند بعد حس میکردند تفکر برترند و هر کس دین داره مشکل داره
تعداد صفحات : -1