یه خانمیتو تاکسی نشسته بود هی بد و بیراه میگفت که جشن گرفتند و مردم در عذابند و ترافیک و ایناست رسیدیم دم مسجد کیک یزدی میدادند گرفت و گفت چه قدر تازه است.
بازدید : 14
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 22:21

یه خانمیتو تاکسی نشسته بود هی بد و بیراه میگفت که جشن گرفتند و مردم در عذابند و ترافیک و ایناست رسیدیم دم مسجد کیک یزدی میدادند گرفت و گفت چه قدر تازه است.
تعداد صفحات : -1